بررسی سینمای ایران در سال 96 و سرمایه گذاری در آن
استيون اسپيلبرگ، يکي از موفق ترين کارگردانان تاريخ سينما، مي گويد: «من فکر نمي کنم هيچ فيلم يا کتاب يا اثري هنري بتواند بن بست امروز خاورميانه را حل کند، ولي مسلما ارزشش را دارد که تلاش کنيم.» اين جمله براي من اين معنا را دارد که ساخت يک فيلم شايد اولين راه حل سياستمداران و قدرتمندان براي پيشبرد اهدافشان نباشد، اما يکي از مهم ترين آن هاست. هرچند سالانه در سراسر دنيا هزينه هاي هنگفتي براي خريد و فروش اسلحه و ساير تجهيزات نظامي و جنگي مي شود، با اين حال در قياس با ساير صنايع ميزان سرمايه گذاري براي ساخت يک فيلم موثر همچنان قابل توجه و چشم گير است؛ البته در کشورهاي توسعه يافته که تاثيرگذاري اين رسانه را بيشتر و بهتر درک کرده اند.
پيش تر در ايران سينما براي مخاطب پديده اي شگفت انگيز اما فاقد ارزش بود. صرفا سرگرمي بود. به علاوه اين که مخاطبان قشر خاصي را شامل مي شدند. قيمت بليت فيلم ها هم طوري نبود که هرکسي بتواند سينما رفتن را به عنوان تفريح انتخاب کند. به مرور و با توجه به تحولات سياسي و فرهنگي سينما جايگاه واقعي خود را ميان روشنفکران پيدا کرد. آن ها سينما را هنري در خدمت اصلاحات مي دانستند. در نهايت وضعيت سينما ميان مردم به نقطه کنوني رسيد و مخاطبان دو دسته کلي را در بر گرفتند: تماشاگران عادي و حرفه اي. حالا سالن هاي سينما هم کساني را به خود مي بيند که مي خواهند بعد از ظهر آخر هفته خود را پر کنند و هم کساني را که ساختن و ديدن فيلم را حرکتي آگاهانه و موثر در جهت رسيدن به اهداف سازنده مي دانند. تماشاگران عادي در حقيقت همان هايي هستند که شايد کتاب نخوانند، شايد تئاتر نبينند اما رفتن به سينما و ديدن فيلم در کنار دوستان و خانواده را جزو برنامه هايشان قرار مي دهند؛ کاري شايد در دسته فعاليت هايي همچون رفتن به پارک يا پاساژگردي و اين يعني وضعيت اقتصادي و فرهنگي جامعه امروز به گونه اي است که مردم مي توانند فعاليت هاي فرهنگي اين چنيني را در اوقات فراغت خود قرار دهند؛ حتي اگر تنها با هدف گذراندن وقت باشد و لذت بردن صرف. بدون در نظر گرفتن محتوا و مضمون فيلم ها پر بودن سالن سينماها و بالا بودن ميزان فروش گيشه سينماها يعني جامعه به اميد نزديک تر است تا نااميدي. از طرف ديگر تماشاگر حرفه اي زماني را که صرف ديدن يک فيلم مي کند، در شمار زمان هاي از دست رفته زندگي اش نمي آورد و بابت آن احساس بيهودگي و ملال نمي کند. اين ها نشان مي دهد که در جامعه ايراني، سينما به عنوان يک رسانه فرهنگي، جايگاه قابل قبولي ميان اقشار مختلف جامعه پيدا کرده است. در نتيجه سرمايه گذاري در اين حوزه، چه از لحاظ کار پژوهشي و چه ساخت و تهيه فيلم لازم و ضروري است. اما اين اتفاق تا چه حد در ايران افتاده است؟ چند درصد از سرمايه گذاران علاقه مند به حمايت مالي از ساخت فيلم ها و سرمايه گذاري در حوزه سينما هستند؟ براي پيدا کردن جواب اين سوال ها ابتدا نگاهي به فيلم هاي پرفروش يک سال اخير مي اندازيم.
1- نهنگ عنبر2: سلکشن رويا؛ طبق آمار ارائه شده در سايت رسمي جامعه صنفي تهيه کنندگان سينماي ايران، اين فيلم پرفروش ترين فيلم سال 96 با 20 ميليارد و 944 ميليون و 44 هزار تومان فروش و دو ميليون و 600 هزار نفر جذب مخاطب است. فيلم کمدي «نهنگ عنبر2» در ادامه «نهنگ عنبر» ساخته شده که در سال 94 دومين فيلم پرفروش سال بود. اين فيلم به کارگرداني، نويسندگي و تهيه کنندگي سامان مقدم از بيستم ارديبهشت 96 در سينماهاي ايران اکران شد. استقبال از اين فيلم به گونه اي بود که در هفته سيزدهم اکران مسئولين برخي از سينماهاي تهران تصميم گرفتند آن را در سانس موظف به نمايش بگذارند و اين در حالي بود که شوراي صنفي نمايش اعلام کرده بود تنها دو سالن امکان اکران آن در طول روز را دارند و بقيه سالن ها بايد در سانس هاي فوق العاده نمايش اين فيلم را در برنامه داشته باشند. سامان مقدم درباره ميزان هزينه ساخت فيلمش مطلبي منتشر نکرده است اما طبق گزارش ها اين اثر که فيلمي با هزينه هاي متوسط محسوب مي شود، توانسته چندين برابر هزينه توليد، فروش داشته باشد.
2- گشت 2؛ اين فيلم به کارگرداني سعيد سهيلي و تهيه کنندگي او و حميد فرخ نژاد ساخته سال 95 و دومين فيلم پرفروش سال اخير است. گفته مي شود فرخ نژاد براي اولين بار با «گشت 2» وارد حوزه تهيه کنندگي شد. تاريخ اکران اين فيلم کمدي - اجتماعي 25 اسفندماه 95 بود و ميزان فروش آن طبق جدول فروش سايت سينماتيکت 19ميليارد و 781 ميليون و 344 هزار تومان اعلام شده است.
3- آينه بغل؛ فيلم «آينه بغل» به کارگرداني منوچهر هادي از 15 آذر 96 اکران شد. تهيه کنندگان اين فيلم، منصور سهراب پور و سيدامير پروين حسيني، اعلام کرده اند: «فيلم سينمايي آينه بغل با زحمت فراوان با تکيه بر دانش و تجربه سازندگان آن کاملا مستقل و تنها با هزينه و حمايت بخش خصوصي توليد و اکران شده است و هيچ ارگان دولتي و غيردولتي يا ساير همکاران سينمايي و شرکت هاي پخش فيلم، مالک يا سرمايه گذار اين فيلم نيستند. اگر فيلم سينمايي آينه بغل به اصرار مسئولين صنوف سينمايي، شوراي صنفي، سينماداران و... در اواسط آذرماه اکران شد، موافقت تهيه کنندگان تنها به دليل احترام به نظر اين عزيزان و حمايت از سينما و مخاطبان آن انجام شد، در صورتي که از ابتدا برنامه ريزي تهيه کنندگان و شرکت پخش اکران نوروزي بود.» فروش اين فيلم که در ژانر کمدي - اجتماعي ساخته شده، تاکنون 19ميليارد و 511 ميليون و 165 هزار تومان بوده است.
4- خوب، بد، جلف؛ اين فيلم به کارگرداني پيمان قاسم خاني اولين بار در سي و پنجمين جشنواره فيلم فجر به نمايش درآمد و سپس در تاريخ 27 بهمن 95 اکران عمومي شد. تهيه کنندگان «خوب، بد، جلف» محسن چگيني و عبدالله اسکندري بودند. محسن چگيني پيش از اين نيز مجري طرح و سرمايه گذار و تهيه کننده بسياري از فيلم هاي سينمايي و سريال هاي تلويزيوني در ژانر کمدي بوده است. او در سي و پنجمين جشنواره فيلم فجر ديپلم افتخار بهترين تهيه کننده را براي فيلم «خوب، بد، جلف» دريافت کرد. اين اثر به مدت 10 هفته در سينماهاي سراسر کشور به نمايش درآمد و بعد از آن در چند پرديس سينمايي به اکران خود ادامه داد و در کل فروشي در حدود 16 ميليارد تومان داشت. پيمان قاسم خاني که بيشتر نويسنده است تا کارگردان در يکي از مصاحبه هايش با اشاره به بودجه توليد «خوب، بد، جلف» گفته است: «بعد از اين فيلم مي توانم هر فيلم ديگري بسازم چون کارگرداني اين فيلم سخت ترين کار است. به بچه ها مي گويم اين گران ترين کلاس کارگرداني است که کسي مي تواند داشته باشد. دو ميليارد تومان هزينه شده تا من کارگرداني ياد بگيرم.»
5- اکسيدان؛ اين فيلم کمدي - اجتماعي در تاريخ 31 خرداد 96 اکران شد. کارگردان «اکسيدان» حامد محمدي و تهيه کننده آن پدرش، منوچهر محمدي، است. گفته مي شود اين فيلم اولين تجربه غيرارگاني منوچهر محمدي محسوب مي شود که با هزينه شخصي ساخته شده است. اين فيلم در مدت اکران خود فروشي حدود 10ميليارد تومان داشت.
6- ساعت 5 عصر؛ اين فيلم کمدي که به کارگرداني و تهيه کنندگي مهران مديري ساخته شد، در 26 تير 96 در اکران خصوصي به نمايش درآمد و بعد از آن در تاريخ 30 تير اکران عمومي شد. پس از هشت هفته مجموع فروش اين فيلم در حدود نه ميليارد تومان اعلام شد.
مديري در نشست خبري اين فيلم در مورد سرمايه گذار فيلم گفت: «اول مارکت سرمايه گذاري اين کار را بر عهده دارد. همکاري ما از دورهمي شروع شد. خوش بختانه من در طول سالياني که کار کردم تا به امروز اسپانسري به خوبي اول مارکت نداشتم؛ چراکه به شدت به اين کار علاقه مند هستند و کار تبديل به يک دوستي شد. اول مارکت اين حرفه و تبليغات را مي شناسد، مشکلاتي را که ديگر کارگردانان و تهيه کنندگان با سرمايه گذار دارند، ما به هيچ وجه با اول مارکت نداريم و اسپانسر ديگري در فيلم نخواهيم داشت.»
7- خالتور؛ اين فيلم در ژانر کمدي - موزيکال و به کارگرداني آرش معيريان و تهيه کنندگي عبدالله عليخاني و محمدحسين فرحبخش ساخته شده است. گفته مي شود اين فيلم که در تاريخ 10 آبان 96 اکران شد، در ميان فيلم هاي هم دوره خودش کمترين ميزان هزينه را براي تبليغات صرف کرده است، با اين حال «خالتور» توانست رقم فروش 5/6 ميليارد تومان را رد کند و در ليست پرفروش هاي گيشه قرار بگيرد.
8- رگ خواب؛ فيلم «رگ خواب» به کارگرداني و تهيه کنندگي حميد نعمت الله در تاريخ 27 خرداد 96 ساخته شد. مجري طرح و سرمايه گذار اين اثر سهند ترابي است اما اطلاعات دقيقي درباره هزينه ساخت اين فيلم وجود ندارد. اين فيلم که دغدغه اجتماعي دارد، در مدت اکران خود تقريبا پنج ميليارد تومان فروش کرد.
9- زرد؛ اين اثر که اولين تجربه فيلم بلند مصطفي تقي زاده بود، در گيشه با اقبال روبه رو شد. او درباره موانع مالي که معمولا سر راه سازندگان فيلم قرار دارد، گفته است که آقاي مجيدي سومين تهيه کننده اي بود که با او صحبت کرده و در نهايت براي همکاري به نتيجه رسيده اند و همه چيز خوب پيش رفته. او ادامه مي دهد: «به هر حال چالش هايي در توليد ايجاد مي شود اما کامران مجيدي با بضاعتي که داشت، از فيلم حمايت کرد.» طبق آمار ارائه شده در سايت سينماتيکت ميزان فروش اين فيلم چهار ميليارد و 844 ميليون و 505 هزار تومان بوده است.
10- ماجراي نيمروز؛ کارگردان اين فيلم محمدحسين مهدويان و تهيه کننده آن سيدمحمود رضوي است. «ماجراي نيمروز» که در دسته فيلم هاي سياسي - اجتماعي قرار مي گيرد، 25 اسفند 95 وارد سينماهاي کشور شد. هزينه ساخت و توليد اين فيلم را موسسه تصوير شهر و بنياد سينمايي فارابي و حوزه هنري به صورت مشترک به عهده گرفته اند. اين فيلم حدود 5/4 ميليارد فروش داشت.
با همين نگاه گذرا به ليست فيلم هاي پرفروش سينما واضح است که در سينماي ايران فيلم هاي کمدي با اقبال بيشتري روبه رو مي شوند. رابين ويليامز، هنرپيشه و کمدين امريکايي، گفته است: «کمدي يعني اداي خوش بيني را درآوردن.» افراد زيادي به سينما مي روند تا يادشان بيايد همه چيز خوب است، که بخندند و اين خنده را تا مدتي بعد از بيرون آمدن از سالن سينما حفظ کنند. از طرفي عده اي معتقدند آن ها که با اين هدف به تماشاي يک فيلم مي روند همان تماشاگران عادي هستند که خواسته شان از فيلم محدود، سطحي و دم دستي است.
وقتي حضور مردم در سينماها افزايش مي يابد، موسسات و بنگاه هاي اقتصادي غيرسينمايي نيز ترغيب مي شوند به اين حوزه ورود پيدا کنند. متاسفانه آمار دقيقي از ميزان هزينه ساخت و توليد آثار سينمايي در ايران وجود ندارد و تهيه کنندگان از بيان مسائل مالي طفره مي روند اما طبق بررسي هاي انجام شده هزينه توليد يک فيلم سينمايي بين 800 ميليون تا يک ميليارد تومان است. درنتيجه سرمايه گذاري در اين حوزه با ريسک بالايي همراه است. خوش بختانه در سال هاي اخير شاهد سرمايه گذاري موسسات خصوصي به خصوص بانک ها در سينما بوده ايم. سال 89 ساخت فيلم «جدايي نادر از سيمين» در حالي آغاز شد که تمام مسائل مالي آن را بانک پاسارگاد به عهده گرفته بود. بعد از مطرح شدن اين فيلم در عرصه جهاني بسياري از بانک ها مشتاق شدند در حوزه سينما سرمايه گذاري کنند. در پوسترهاي بسياري از فيلم ها مي توان نام بانک ها يا موسسات خصوصي را ديد. با اين حال از آن جا که بحث مالي بيش از هرچيز ديگري - مانند مطرح شدن به عنوان حامي اجتماعي، فرهنگي و هنري - براي بانک ها مطرح است، هنوز راه زيادي است تا دريافت اين نکته که اهداف اقتصادي و فرهنگي در يک راستا قرار دارند و به هم وابسته اند اما قطعا روزي مي رسد که به جمله استيون اسپيلبرگ مي رسيم و به خودمان مي گوييم سرمايه گذاري در حوزه سينما ما را به تمام اهداف سياسي، اقتصادي و فرهنگي مان نمي رساند، اما راه را هموار مي کند و قطعا ارزش تلاش کردن دارد.
منبع: مجله دانش بنیان
ارسال به دوستان